فرهنگ استراتژی را بهعنوان صبحانه میخورد، این گفتار معروف پیتر دارکر در توصیف نقش فرهنگ در اجرای استراتژی است.
واقعیت این است که فرهنگ نه تنها استراتژی بلکه هر برنامه تحولی دیگر را که به مذاقش سازگار نباشد میبلعد و بدون توجه به آن سازمانی تدوین استراتژی آب در هاون کوبیدن است. به عنوان یک استراتژیست همواره باید نسبت به فرهنگ داخلی سازمان حساس باشید، بخصوص به فرهنگهای خطرناکی که استراتژی را در نطفه خفه میکنند. یکی از این فرهنگهای خطرناک، فرهنگ سلسه مراتبی است.
سلسه مراتب برای جریان فرماندهی در هر سازمانی لازم است. در هر سازمانی باید مشخص باشد چه کسی باید به چه کسی پاسخگو باشد و حد و حدود هر شخص، مشخص باشد. اما چنانچه درمیان کارکنان عبارتی مانند ما (کارکنان) و آنها (مدیران) رایج گردیده باشد، بهاحتمال زیاد سازمان با فرهنگ سلسه مراتبی دست به گریبان است.
به اعتقاد کالینز سلسه مراتب و تشریفات سازمانی نتیجه بینظمی در سازمان است که خود نتیجه بیلیاقتی مدیران است. بر اساس این منطق مدیران وقتی بهسوی تشریفات و سلسه مراتب پناه میبرند که لیاقت جایگاه خود را نداشته باشند. پس سلسه مراتب سنگری است که پشت آن قایم میشوند. نتیجه این کار ایجاد یک شکاف فرهنگی میان مدیران و کارکنان میشود. بدیهی است در چنین فضایی هر طرحی که از اتاق مدیریت (آنها) بیرون بیاید در میان کارکنان (ما) محبوبیتی ندارد.
استراتژی شما هرچه باشد پیش از هر کاری باید این “آنها” و “ما” را حذف کنید. چنانچه مدیران آمادگی این تغییر را نداشته باشند، قطعاً در پیادهسازی استراتژی به مشکل بر خواهند خورد.
پیش از اجرای استراتژی لازم است یک گام عقب بگذارید. هر آنچه ممکن است موجودیت شما را بهعنوان یک سازمان واحد را تهدید کند، بشناسید و حذف کنید. برای ایجاد یک سازمان واحد ممکن است نیاز باشد، امتیازات ویژه، پاداشها، دریافتهای نامتعارف، القاب، قوانین، حتی تفاوت در لباس کار را حذف کنید.
استراتژی خود را صبحانه فرهنگ سازمانی نکنید، استراتژی خود را بهگونهای طراحی و اجرا کنید که به قول جودی فیلیپس ” استراتژی شما، فرهنگ را به صبحانه دعوت کند”