تفاوت های رهبری و مدیریت

چنین مشهور است که از جک ولش (مدیر عامل شرکت جنرال الکتریک) خواسته شد تا تمام دستورات خود را در یک جلسه بیان کند. اما او تنها یک عبارت چهار کلمه‌ای گفت و بلافاصله جلسه را ترک کرد. آن عبارت این بود: «مدیریت نکنید! رهبری کنید!»

 

رهبری

 

۹ تفاوت رهبری و مدیریت :

  1. رهبر با ایجاد تغییر سروکار دارد ولی وظیفه مدیر برخورد با پیچیدگی ها است.
  2. رهبران از طریق بصیرت مسیر آینده را مشخص میکنند.
  3. رهبر نگرش شخصی به اهداف دارد در حالیکه نگرش مدیر به اهداف غیر شخصی است.
  4. رهبران هدفهای گوناگونی دارند در حالیکه اهداف مدیران صرفا سازمانی است.
  5. رهبری منصبی پرمخاطره بوده و خطرپذیری جزئی از وظایف رهبر است.
  6. رهبران با کارهای فکری سروکار دارند در حالیکه مدیران ترجیح میدهند با افراد کار کنند.
  7. رهبران به طرق ابتکاری و القایی با کارکنان رابطه دارند.
  8. در رهبری سلسله مراتب مطرح نیست.
  9. در رهبری عضویت ضرورت ندارد.

 

ویژگی های رهبران موفق:

اگر می خواهید به رهبری تبدیل شوید که افراد باکیفیت را جذب می کند، باید خودتان هم شخص باکیفیتی شوید. رهبری یعنی توانایی جذب افراد به سمت مهارت ها و فرصت هایی که شما در مقام مالک، مدیر و یا پدر و مادر به آن ها اعطا می کنید. جیم ران می گوید: «رهبری، چالش بزرگ زندگی است!»

مقاله مرتبط را از دست ندهید:
احمق باش تا کامروا شوی

آنچه در رهبری اهمیت دارد، این است که مهارت های خود را ارتقا بخشید. همه رهبران بزرگ آن قدر روی مهارت های خود کار می کنند تا این که موثر واقع می شوند.

۱- قوی باشید؛ اما گستاخ نه!

باید گام های استواری بردارید تا به رهبری قدرتمند و توانمند تبدیل شوید که می تواند به تمام خواسته هایش دست یابد. برخی افراد «گستاخی» را با «قدرت» اشتباه می گیرند؛ این واژه حتی جایگزینی مناسبی برای قدرت نیست.

۲- مهربان باشید؛ اما ضعیف نه!

نباید مهربانی را با ضعف اشتباه گرفت. مهربانی، «ضعف» نیست، نوعی «قدرت» است. باید آن قدر مهربان باشیم که بتوانیم حقیقت را به دیگران بگوییم. باید آن قدر مهربان و دلسوز باشیم که حرف خود را بی پرده بزنیم. باید آن قدر بامحبت باشیم که هر موردی را همان گونه که هست، بیان کنیم و در وهم و خیال پرسه نزنیم.

۳- جسور باشید؛ اما زورگو نه!

پیروزی، به جسارت نیاز دارد. برای تاثیرگذاشتن روی دیگران، باید در نوک پیکان گروه خود حرکت کنید. برای نشانه گیری، حل اولین مشکل و کشف اولین علامت مربوط به هر مشکل، باید مشتاق باشید.

۴- شوخ طبع باشید؛ اما ابله نه!

شوخ طبعی ویژگی مهم هر رهبری است که می خواهد موفق باشد؛ اما بلاهت انسان رهبری را فرو می پاشد.

مقاله مرتبط را از دست ندهید:
هفته کتاب و کتابخوانی : معرفی برترین کتاب های مدیریت و کسب و کار

۵- فروتن باشید؛ اما ترسو نه!

با ترسو بودن به جایی نمی رسید. برخی افراد ترسویی را با فروتنی اشتباه می گیرند. فروتنی، واژه ای الهی و باشکوه است؛ نوعی شگفتی است. نوعی آگاهی از روح و روان بشر است. نوعی شناخت است که به شما می گوید: «نمایش زندگی انسان امری منحصر به فرد است که تا پایان عمرش ادامه دارد.»

فروتنی یعنی درک فاصله بین ما تا کائنات و در عین حال داشتن این حس که ما هم بخشی از کائنات هستیم. فروتنی، موهبت است، اما ترسویی، بیماری است. ترسویی، ترحم است. می توان درمانش کرد، اما به هر حال یک مشکل است.

۶- سرافراز باشید؛ اما متکبر نه!

برای پیروزی، سربلندی لازم است؛ برای جاه طلبی هم همین طور. برای با هم بودن، یافتن علت و کسب موفقیت، به غرور و سرافرازی نیازمندید؛ اما کلید اصلی تبدیل شدن به رهبری موفق این است که مغرور و سرافراز باشید، اما تکبر به خرج ندهید. درواقع بدترین نوع تکبر از جهل نشأت می گیرد و هنگامی است که نمی دانید که نمی دانید! این نوع جهل، غیرقابل تحمل است. اگر فردی، باهوش اما ازخودراضی باشد، می توان تحملش کرد؛ اما ارتباط با فرد ازخودراضی و نادان، کار دشواری است.

مقاله مرتبط را از دست ندهید:
جلوه های مدیریت و رهبری در واقعه عاشورا

۷- واقع بین باشید؛ اما خیال پرداز نه!

با حقیقت رو به رو شوید، درد و رنج را برای خود نگه دارید. زندگی را همان گونه که هست، بپذیرید. زندگی بی نظیر است. از دید برخی فاجعه آمیز است؛ اما من فکر می کنم تمام نمایش زندگی «بی مانند» است. فوق العاده است! و این را هم دریافته ام مهارت هایی که برای یک رهبر مناسب هستند، ممکن است با مهارت های موردنیاز فردی دیگر، متناسب نباشند! مهارت های اصلی و اساسی رهبری را می توان طوری به کار برد که در محل کار، در جامعه و در محیط خانه هم موفق بود.

 

رهبری و ریاست

 

۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

  • نحوه ارائه مطالب، بر برتری سبک رهبری بر مدیریت تاکید دارد در حالی نحوه اداره کارکنان، به شرایط سازمانٰ، محیط، مافوق و … بستگی دارد. در مواردی مانند نابالغ بودن کارکنان، مکانیک بودن ساختار سازمان و … سبک مدیریت مناسب تر بوده و درصورت انتخاب سبک رهبری، ویژگی های عنوان شده می بایست نه سیاه و نه سفید مطلق بلکه به رنگ خاکستری که میزان تیرگی آن به صورت صحیح، متناسب با نیاز و فرهنگ کارکنان و با درنظر گرفتن هدف سازمان و پیش بینی بازخورد آن گزینش شده و تحت کنترل باشد.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.